معنی ختم یا معید

حل جدول

ختم یا معید

هر کس خواهد هیچ چیز از او فوت و غایب نشود، هر روز در چهار طرف خانه خود هفتاد مرتبه بگوید: «یامُعید» خداوند تعالی آن خانه را سالم دارد و اگر غایب شده، به زودی بازگردد.


ختم یا قاهرالعدو

از مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی علیه الرحمه نقل شده است که برای مطالب عظیمه و دفع دشمنان اگر این بیت را ۱۰۰ مرتبه بخوانی، بی شک حاجت روا خواهی شد و مهمات کفایت شود و بسیاری از بزرگان به این ختم مداومت داشته و به مقصود رسیده اند: «یا قاهِرَ الْعَدُوِّ یا والی الولی یا مظهرالعجایب یا مرتضی علی».


ختم یا علی

۱- این ختم جهت حاجات بسیار مجرب است. ده شب پس از تعقیبات نماز عشاء دو رکعت نماز حاجت بخواند و ۱۳۲ بار صلوات فرستد و بعد ۱۱۴۰ بار «یا علی» گوید و سپس ۱۴ صلوات بفرستد و ۱۱۰ بار بگوید: «یا اَبَاالحسن یا علی این ابیطالب ادرکنی» و از مولا امیرالمومنین علیه السلام شفاعت خواهد و از خدای تبارک و تعالی به شفاعت مولا حاجت بخواهد، بی شک روا شود.
۲- برای هر مطلب مشروعی در مسجد یا در خلوت دوازده هزار بار بگوید «یا علی» البته به مراد برسد و باید دانست که این کلمه اسم اعظم خداوند است و مردم غفلت دارند از این اسم.


ختم یا واجد

1- اگر طالب حال و اخلاص باشد و خواهد وی را دولتی دینی و دنیایی دست دهد و هر چه بجوید بیابد، مداومت به اسم «یاماجد» نماید و بعد از نماز صبح 150 بار بگوید.
2- اگر در راهی یا جایی از تنهایی بترسد یا از وحشت خائف باشد یا در خلوت متوهم، اسم «یا ماجد» را هزار بار بگوید.


ختم یا صمد

بعد از تهجد یا در سحرگاه وضو ساخته و روی بر زمن نهد و ۱۱۱ بار بگوید «یا صمد» به مرتبه اهل یقین برسد و از جمله صادقان گردد.


ختم یا دیان

هر کس مدت 70 روز مداومت نماید بر اسم «یا دیّان» شبانه روزی ۵۰۰۰ مرتبه، در حین خواندن، امور غریبی بر او منکشف شود و صفای باطن پیدا کند و از خواص این ختم این است که در نماز، دل او به غیر خدای تعالی نپردازد و از ملائکه و رجال الغیب و ارواح اولیا بهره مند گردد، اما شرط آن این است که از خلق اجتناب کند و در خلوت باشد و از اکل و شرب حلال استفاده کند تا زود اثر بخشد.


ختم یا ماجد

۱-اگر طالب حال و اخلاص باشد و خواهد که وی را دولتی دینی و دنیایی دست دهد که هر چه بجوید بیاید، مداومت بر اسم «یاماجِد» نماید و بعد از نماز صبح ۱۵۰ بار بگوید.
۲- حضرت امام رضا علیه السلام فرمود هر کس مرض صعب و سختی داشته باشد، اگر هر روز ۱۰۱ بار «یا ماجد» بگوید، از آن بیماری سخت، صحت یابد.
۳- از در راهی یا جایی از تنهایی بترسد یا از وحشت، خائف باشد یا در خلوت متوهم، اسم «یا ماجد» را ۱۰۰۰ بار بگوید.


ختم یا عزیز

در نیمه شب برخیزد و سر برهنه کند و آستین بالا زند و رو به قبله بگوید «یا عزیز» جهت عزت موثر است.


ختم یا هادی

هر که توفیق راه راست و صراط مستقیم خواهد، باید در خلوت اسم «یا هادی» را شبانه روز ۲۴۷۲۰ بار بخواند و در آخر هر روز بگوید «یا هادی المُضِلّین» خداوند او را به راه راست هدایت نموده و صفای باطن به او کرامت فرماید و منشا هدایت مردم گشته و در آن مستقیم بماند.


ختم یا منتقم

۱- اگر کسی را دشمنی باشد که مقاومت با او خیلی مشکل یا قابل مقاومت نباشد، در شب جمعه ۳۰۱ بار بگوید «یا منتقم» و سه شب جمعه به این طریق عمل کند، خصم با او صلح نماید یا مقهور گردد.
۲- هر کس بر جفای ظالمی صبر کند و به قصد دفع ظالم، «یا مُنتَقِم» را ورد خود سازد، اگر ۳۶۰ بار روز جمعه به قصد عزل او بخواند، معزول گردد.

لغت نامه دهخدا

معید

معید. [م ُ](اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی.(مهذب الاسماء، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماده ٔ قبل(معنی سوم) شود.

معید. [م ُ](ع ص) اعاده کنند و دوبارکننده.(ناظم الاطباء). اعاده کننده و باربارکننده ٔ کاری.(غیاث)(آنندراج). بازگشت دهنده. برگرداننده. بازگرداننده. تکرارکننده.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
سوزنی «العود احمد» مدح شه را شو معید
عید شاه خسروان مسعود، میمون فال باد.
سوزنی.
گه مناظره با کوه اگر سخن رانی
زاعتراض تو مفحم شود معید صدا.
کمال الدین اسماعیل(دیوان چ حسین بحرالعلومی ص 207).
|| آنکه بعد از شیخ شرح درس را تکرار کند یقال رتبه معیداً فی حلقته.(از ذیل اقرب الموارد). آنکه درس مدرس را برای شاگردان تکرار و اعاده کند تا بیاموزند.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا): در قدیم هر مدرس یک یا چند نایب به نام معید داشت.(غزالی نامه تألیف همایی ص 127). او را سفر قبله پیش آمد و مرا به معیدی سپرد و برفت.(اسرارالتوحید ص 310).
من فایده جوی و او مفیدم
هم بوده مدرس و معیدم.
خاقانی(تحفهالعراقین).
معید مدرسه کی شد چکاوک از تکرار.
مجیرالدین بیلقانی.
بینی اندر دل علوم انبیا
بی کتاب و بی معید و اوستا.
مولوی.
|| آفریننده ٔ دیگر بار.(مهذب الاسماء)(السامی فی الاسامی). زنده کننده ٔ پس از مرگ. مقابل مبدی ٔ.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- المبدی ٔ المعید، از صفات خدای بزرگ است زیرا او خلق را می آفریندو زنده می کند و سپس آنان را می میراند و آنگاه به قیامت بازمی گرداند.(از ذیل اقرب الموارد).
|| توانا و قادر.(منتهی الارب)(ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || دانای در امور.(منتهی الارب)(از اقرب الموارد). || ماهر.(منتهی الارب). زیرک و ماهر.(ناظم الاطباء). حاذق.(اقرب الموارد). || فرس مبدی ٔ و معید؛ اسب رام کرده و ادب داده.(منتهی الارب)(از ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || رجل مبدی ٔ و معید؛ مرد بارها با کفار جنگ کرده.(منتهی الارب)(ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || آزموده کار.(منتهی الارب). مجرب در امور.(از اقرب الموارد). فلان مبدی ٔ و معید؛ فلان آزموده کاری است که کارها را بارها آزمایش کرده. || عالم و طالب علم و مصر در علم و علم آموخته.(ناظم الاطباء). || اشتر که گشن بسیار کند.(مهذب الاسماء).گشن که بارها گشنی کرده باشد.(منتهی الارب)(ناظم الاطباء). شتری که خوب گشن کند.(از ذیل اقرب الموارد). ||(اِ) شیر بیشه.(منتهی الارب)(ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد).

فرهنگ معین

معید

آن که کاری را تکرار کند، معملی که درسی را برای شاگردانش اعادهکند، مقرر، دانشیار. [خوانش: (مُ) [ع.] (اِفا.)]

فرهنگ عمید

معید

حاذق، باتجربه در امور،
کسی که کاری را تکرار کند،
آن‌که درس را برای شاگردان تکرار کند،

فرهنگ فارسی هوشیار

معید

بازگرداننده، تکرار کننده

معادل ابجد

ختم یا معید

1175

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری